مسجد امام حسن مجتبی (ع) - شهرستان تایباد

پایگاه اینترنتی کریم اهل بیت

مسجد امام حسن مجتبی (ع) - شهرستان تایباد

پایگاه اینترنتی کریم اهل بیت

إنّ الأنبیاء لم یورثوا دیناراً ولا درهماً

یکى دیگر از مواردى که مخالفین برای درست بودن کار خلیفه شان در جریان غصب فدک به آن استناد میکنند حدیث: «إنّ الأنبیاء لم یورثوا دیناراً ولا درهماً» است. آنها میگویند:«کلینى در کافى از ابى عبداللّه علیه السلام نقل کرده است که رسول خدا صلى اللّه علیه وآله فرمود:وإنّ العلماء ورثة الأنبیاء، إنّ الأنبیاء لم یورّثوا دیناراً ولا درهماً ولکن ورّثوا العلم، فمن أخذ منه أخذ بحظّ وافر.(کافى: 1 / 34 حدیث 1، باب ثواب العالم والمتعلّم.)همانا علما از پیامبران ارث مى برند; به راستى که پیامبران دینار و درهم به ارث نگذاشته اند، بلکه علم به ارث گذاشته اند. پس کسى که از آن برگیرد سهم بسیار برده است.وى ادامه مى دهد که مجلسى (مرآة العقول: 1 / 111 حدیث 1) از کلینى نقل مى کند و مى گوید:این حدیث دو سند دارد که سند نخست آن مجهول و دومین سند آن حسن یا موثّق است که از صحیح کمتر نمى باشند.



به این ترتیب، این حدیث در یکى از سندهایش موثّق است و مى توان به آن احتجاج کرد. پس چرا علماى شیعه على رغم شهرت این حدیث از آن چشم پوشى مى کنند؟پس چرا به حدیثى که انتساب آن به رسول خدا صلى اللّه علیه وآله صحیح است توجّه نمى شود با آن که ما اتّفاق نظر داریم که با وجود نص، اجتهاد جایى ندارد؟

پاسخ به اشکال

ما در پاسخ این پرسش مى گوییم:ما به این حدیث عمل مى نماییم و با بودن نص، اجتهاد نمى کنیم و در قضیّه فدک آن را وا نمى گذاریم، ولى شبهه کننده به معناى روایت نرسیده و به کلمات علماى شیعه درباره آن توجّه نکرده است.وى گمان کرده که معناى این حدیث مضمون همان حدیثى است که به پیامبر صلى اللّه علیه وآله نسبت داده اند: «إنّا معاشر الأنبیاء لا نورث».البتّه این جا یک خطاى بزرگ است; چرا که در روایت کلینى رحمه اللّه آمده است: «لم یورّثوا»; «به ارث نگذاشتند»، در حالى که در روایتى که آنان نقل کرده اند آمده است: «لا نورث»; «ارث نمى گذاریم».

چقدر بین این دو عبارت تفاوت وجود دارد؟

این روایت ـ با توجّه به ظاهر عبارت «لم یورّثوا»; «به ارث نگذاشتند» ـ خود دلیلى است بر این که فدک هدیه و بخششى از رسول خدا صلى اللّه علیه وآله به پاره تنش فاطمه زهرا علیها السلام بوده است، و این دلیلى است بر این که فدک در زمان حیات پیامبر صلى اللّه علیه وآله از ملکیّت ایشان خارج شده بود. به این ترتیب، این روایت با روایاتى که اهل تسنّن در ذیل آیه شریفه: (وَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ)(1) نقل کرده اند، یکدیگر را تصدیق مى کنند.

با این حال آن گونه که در روایات و کلمات علماى هر دو طایفه آمده است، پیامبر ما صلى اللّه علیه وآله چیزهایى مثل شمشیر، عمامه و... را از خود بر جاى گذاشته و دیگران آن ها را از او به ارث برده اند و این موضوع نیز از جمله دلایل بطلان سخنى است که به آن حضرت نسبت داده اند... .

احمد بن حنبل با سند صحیح این گونه نقل مى کند که ابن عبّاس مى گوید:هنگامى که رسول خدا صلى اللّه علیه وآله از دنیا رفت و ابوبکر جانشین وى شد، عبّاس و على علیه السلام درباره آن چه رسول خدا صلى اللّه علیه وآله از خود به جا گذاشته بود اختلاف پیدا کردند و...(2).

چنان که ملاحظه مى کنید در این نقل تصریح شده است که آن حضرت چیزهایى از خود به جا گذاشته بود، گرچه ما درباره اختلافات مطرح شده بین امیر مؤمنان على علیه السلام و عبّاس و روایات و نظریه هایى از این دست ـ که انشالله مفصلا در اینده خواهیم آورد ـ تردید داریم.

به این ترتیب معناى روایت شیخ کلینى رحمه اللّه ـ به ویژه به قرینه عبارت نخست که فرمود: «إنّ العلماء ورثة الأنبیاء»; «همانا علما وارثان پیامبرانند» و عبارت پایانى آن که فرمود: «فمن أخذ منه أخذ بحظٍّ وافر»; «پس هر کس که از آن برگیرد سهم فراوانى برده است» ـ چنین مى شود:پیامبران نیامده اند که مال جمع کنند و دینار و درهم ذخیره نمایند و آن ها را پس از خود براى وارثان خویش بگذارند، بلکه آنان با دانش و حکمت به سوى اُمّت هایشان آمده اند، و همواره همّتشان تزکیه جان ها و تعلیم دانش بوده است «پس کسى که از آن برگیرد سهم فراوانى برده است».البتّه این منافاتى ندارد با این که پیامبران چیزهایى را که همچون دیگر مردمان در زندگى دنیایى خویش حتّى در واپسین لحظات آن بدان ها نیاز داشته اند، مانند شمشیر، مرکب و موارد دیگر بر جا گذاشته باشند و پس از آن ها وارثان شرعیشان آن ها را به ارث برده باشند.

به این ترتیب هویداست که استناد شبه کننده به این روایت، براى دفاع از ابوبکر در ماجراى فدک، هیچ ثمرى ندارد، بلکه ـ چنان که پنهان نیست ـ زیان این روایت براى آن چه او قصد نموده بیشتر است.چه بسا این روایت و مانند آن اشاره اى باشد به این که بایستى اصحاب و یاران پیامبر صلى اللّه علیه وآله نیز در علم، اخلاق و کردار همچون پیامبران باشند تا عالمانى در امّت باشند که نقش ایشان را پس از آن حضرت در تزکیه اُمّت و تعلّم کتاب و سنّت ایفا کنند، نه آن که صحابه پیامبر بودن را فرصتى براى دستیابى به اهداف دنیایى خویش قرار دهند.

همچنین این روایت اشاره دارد به احوال ناپسند برخى از بزرگان صحابه پیامبر صلى اللّه علیه وآله که بر خلاف سیره نبوى و آموزه هاى اسلام، اموال بسیار و هزاران قطعه طلا و نقره از خود به ارث گذاردند. آن چنان که در شرح حال کسانى همچون طلحه، زبیر، عبدالرحمان بن عوف و امثال ایشان سخنان تأسّف بارى آمده است.حافظ ذهبى مى نویسد: ابن سعد به سند خود این گونه نقل مى کند:هنگامى که طلحه کشته شد یک میلیون و دویست هزار درهم نزد خزانه دارش بود و درختان و املاکش به سى میلیون درهم قیمت گذارى شد.آن گاه ذهبى مى نویسد:عجیب تر از این نقل، سخنى است که ابن جوزى در ذیل حدیثى درباره او آورده که طلحه سیصد بار شتر طلا از خود به ارث گذاشت(3).همچنین ذهبى مى افزاید:ابن قُتَیْبَه گفته است که محمّد بن عتبه از ابو اسامه، از هُشام از پدرش روایت نموده که زبیر پنجاه میلیون درهم املاک و پنجاه میلیون درهم أعیان از خود به ارث گذاشت.و نیز ابن عُیَیْنَه از هُشام از پدرش نقل نموده که اموال زبیر به چهل میلیون درهم تقسیم شد(4).احمد بن حنبل نیز با سندى که راویان آن ثقه و مورد اعتماد هستند از شقیق چنین نقل مى کند:روزى عبدالرحمان نزد اُمّ سَلَمه رفت و گفت: اى مادر مؤمنان! من مى ترسم که از دنیا بروم در حالى که اموالم از اکثر قریش بیشتر است، زمینى براى خود خریده ام به چهل هزار دینار.اُمّ سَلَمه گفت: فرزندم! انفاق کن که من از رسول خدا صلى اللّه علیه وآله شنیدم که مى فرمود:إنّ من أصحابی من لن یرانی بعد أن افارقه(5).

از میان اصحاب من کسانى هستند که بعد از آن که از آنان جدا شوم هرگز مرا نخواهند دید.آرى، اینان همان کسانى هستند که هرگز رسول خدا صلى اللّه علیه وآله را نخواهند دید، و هرگز در جهان آخرت با او نخواهند بود، بلکه از کنار حوض کوثر رانده مى شوند آن سان که چهارپایان رانده مى شوند...; آن گونه که در حدیث صحیح نزد عموم مسلمین آمده است.

این در حالى است که اینان در آغاز، از شمار فقیرانى بودند که هیچ چیزى نداشتند. به عنوان نمونه مى توانید وضعیّت زبیر را ببینید. همسرش اسماء دختر ابابکر ـ آن گونه که در روایت بُخارى و مسلم آمده است ـ مى گوید:هنگامى که زبیر مرا به همسرى خود گرفت، هیچ چیز ـ جز اسبش ـ نداشت، من آن را نگه دارى مى کردم و علوفه مى دادم...; تا این که ابوبکر خدمتکارى برایم فرستاد و رسیدگى اسب از دوشم برداشته شد، گویا مرا آزاد نمود(6).

امّا آن دسته از اصحاب رسول خدا صلى اللّه علیه وآله که خود را از دنیا فارغ کرده بودند و هیچ سیم و زرى از خود به ارث نگذاردند، تنها آنان پس از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه وآله شایستگى پیش گامى و الگو بودن براى اُمّت را داشتند و اینان امیر مؤمنان على علیه السلام و شیعیان او مانند ابوذر، سلمان، مقداد، عمّار و امثال آن ها هستند.

شیعه و سنّى نقل کرده اند که امام حسن علیه السلام فرداى خاکسپارى پدرش حضرت امیر علیه السلام خطبه اى خواند و فرمود:لقد فارقکم بالأمس رجل ما سبقه الأوّلون بعلم ولا یدرکه الآخرون.کان رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله یعطیه الرایة فلا ینصرف حتّى یفتح له، ما ترک بیضاء ولا صفراء، إلاّ سبعمائة درهم فضل من عطائه کان یرصدها لخادم لأهله(7).

دیروز مردى شما را ترک کرد که گذشتگان در علم و دانش بر او پیشى نگرفتند و آیندگان او را درک نمى کنند.

آن گاه که رسول خدا صلى اللّه علیه وآله پرچم خویش را به او مى داد، او باز نمى گشت تا آن که فاتح و پیروز گردد. او هیچ زر و سیمى از خود بر جاى نگذاشت جز هفتصد درهم که از فزونى حقوق خود (از بیت المال) پس انداز کرده بود تا براى خانواده اش خدمتکارى خریدارى کند.

پی نوشت:

(1) سوره اسراء: آیه 26.

(2) مسند احمد: 1 / 13.

(3) سیر اعلام النبلاء: 1 / 39 و 40.

(4) سیر اعلام النبلاء: 1 / 65 .

(5) مسند احمد: 6 / 298، 312، 317.

(6) سیر اعلام النبلاء: 2 / 290.

(7) سنن نَسایى: 5 / 112 حدیث 8418 ، معجم الکبیر 3 / 80 حدیث هاى 2722 ـ 2725، حلیة الأولیاء: 1 / 65 و دیگر منابع.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد