مسجد امام حسن مجتبی (ع) - شهرستان تایباد

پایگاه اینترنتی کریم اهل بیت

مسجد امام حسن مجتبی (ع) - شهرستان تایباد

پایگاه اینترنتی کریم اهل بیت

سهو النبی و عصمت رسول الله

آیا حدیث «سهو النبی» که صحاح اهل سنت آمده است در عصمت رسول اکرم(ص) خدشه ایجاد می کند؟

قضیه سهو و نسیان نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، با کمال تأسف ، نه تنها در صحاح سته ؛ بلکه در صحیح بخاری و صحیح مسلم با اشکال مختلف نقل شده است .

صحیح بخاری از ام المؤمنین عایشه نقل می‌کند که پیغمبر اکرم در مسجد دید که یک نفر دارد یک آیۀ از قرآن را می‌خواند . پیغمبر فرمود :

سَمِعَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم قَارِئًا یَقْرَأُ مِنَ اللَّیْلِ فِی الْمَسْجِدِ فَقَالَ:یَرْحَمُهُ اللَّهُ لَقَدْ أَذْکَرَنِی کَذَا وَکَذَا آیَةً، أَسْقَطْتُهَا مِنْ سُورَةِ کَذَا وَکَذَا.این قاری قرآن چند آیه از قرآن را که ساقط کرده بودم به یاد من آورد!!!!(صحیح البخاری، ج 6، ص 111، ح 5042، کتاب فضائل القرآن، ب 27، باب مَنْ لَمْ یَرَ بَأْسًا أَنْ یَقُولَ)

همین تعبیر در جلد هفتم ، ص153 کتاب الدعوات ، باب قول الله تعالی «وصلی علیهم » آمده است نووی در شرح صحیح مسلم می‌گوید:این دلیل بر این است که پیامبر اکرم  حتی آیاتی را که خدا بر او نازل کرده بود و بر مردم خوانده بود ، فراموش می‌کرده است !!!قوله صلى الله علیه وآله وسلم کنت أنسیتها دلیل على جواز النسیان علیه صلى الله علیه وآله وسلم فیما قد بلغه إلى الأمة !.(شرح مسلم - ج  6 - ص 76)

در جایی دیگر در صحیح مسلم و بخاری دارد که پیامبر اکرم بعضی وقت‌ها می‌خوابید و نماز صبحش قضا می‌شد . حتی از ابوهریره نقل می‌کنند:عَرَّسْنَا مَعَ نَبِیِّ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَلَمْ نَسْتَیْقِظْ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ فَقَالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم: لِیَأْخُذْ کُلُّ رَجُلٍ بِرَأْسِ رَاحِلَتِهِ فَإِنَّ هَذَا مَنْزِلٌ حَضَرَنَا فِیهِ الشَّیْطَانُ.قَالَ فَفَعَلْنَا ثُمَّ دَعَا بِالْمَاءِ فَتَوَضَّأَ ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَتَیْنِ - وَقَالَ یَعْقُوبُ ثُمَّ صَلَّى سَجْدَتَیْنِ - ثُمَّ أُقِیمَتِ الصَّلاَةُ فَصَلَّى الْغَدَاةَ(صحیح مسلم، ج 2، ص 138، ح 1445، کتاب الْمَسَاجِدِ وَمَوَاضِعِ الصَّلاَةِ، ب 55، باب قَضَاءِ الصَّلاَةِ الْفَائِتَةِ وَاسْتِحْبَابِ تَعْجِیلِ قَضَائِها.)آخر شب با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم استراحت کرده بودیم ، تا این که آفتاب بالا و از خواب بیدار شدیم . بعد پیامبر اکرم گفت : وسایلتان را بردارید تا حرکت کنیم . تا این که رسیدیم به یک جای دیگری ، نزدیکی‌ها ظهر پیامبر نماز صبحش را قضا کرد .

همچنین از خلیفۀ دوم جناب عمر بن الخطاب نقل شده است که می‌گوید :

روى البخاری عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ، جَاءَ یَوْمَ الْخَنْدَقِ بَعْدَ مَا غَرَبَتِ الشَّمْسُ، فَجَعَلَ یَسُبُّ کُفَّارَ قُرَیْشٍ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا کِدْتُ أُصَلِّی الْعَصْرَ حَتَّى کَادَتِ الشَّمْسُ تَغْرُبُ. قَالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم وَاللَّهِ مَا صَلَّیْتُهَا. فَقُمْنَا إِلَى بُطْحَانَ، فَتَوَضَّأَ لِلصَّلاَةِ، وَتَوَضَّأْنَا لَهَا فَصَلَّى الْعَصْرَ بَعْدَ مَا غَرَبَتِ الشَّمْسُ، ثُمَّ صَلَّى بَعْدَهَا الْمَغْرِبَ.

در جنگ خندق مشغول کار بودیم ، که یک دفعه متوجه شدم که نماز عصرم را نخوانده‌ام . خدمت نبی مکرم رسیدم ، حضرت فرمود : " قسم به خدا من هم نمازم را نخوانده‌ام " غروب هم شده بود و افطار رسیده بود .(صحیح البخاری، ج 1، ص 147، ح 596، کتاب مواقیت الصلاة، ب 36، باب مَنْ صَلَّى بِالنَّاسِ جَمَاعَةً بَعْدَ ذَهَابِ الْوَقْتِ)

متاسفانه این آقایان اهل سنت دیده‌اند که خلفا را نمی‌توانند به مقام پیغمبر برسانند ، پیغمبر را تنزل داده‌اند تا ایشان را به مقام خلفا برسانند . حالا اگر خلفا ء نمازش قضا می‌شود ، نماز پیغمبر هم قضا می‌شده است .پس اشکالی ندارد!!!

در چهرۀ سوم که خیلی قبیح‌تر و زشت‌تر است ، در صحیح بخاری آمده است که :

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم یک روزی آمد و مشغول نماز شد ، یک دفعه یادش آمد که من جنب بوده‌ام و غسل جنابت نکرده بودم . به مردم گفت : مردم ! همین جا بإستید تا من غسل کنم و برگردم . پیغمبر رفت و غسل کرد و برگشت در حالی که قطرات آب هم از سر مبارکش می‌ریخت . بعد آمد و نماز خواند .

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ أُقِیمَتِ الصَّلاَةُ، وَعُدِّلَتِ الصُّفُوفُ قِیَامًا، فَخَرَجَ إِلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَلَمَّا قَامَ فِی مُصَلاَّهُ ذَکَرَ أَنَّهُ جُنُبٌ فَقَالَ لَنَا : مَکَانَکُمْ .ثُمَّ رَجَعَ فَاغْتَسَلَ، ثُمَّ خَرَجَ إِلَیْنَا وَرَأْسُهُ یَقْطُرُ، فَکَبَّرَ فَصَلَّیْنَا مَعَهُ.(صحیح البخاری، ج 1، ص 73، ح 275، کتاب الغسل، ب‏17، باب إِذَا ذَکَرَ فِی الْمَسْجِدِ أَنَّهُ جُنُبٌ)

عجیب اینجاست:

روایتی در صحیح بخاری از ابوهریره نقل می‌کند :عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّی أَسْمَعُ مِنْکَ حَدِیثًا کَثِیرًا أَنْسَاهُ. قَالَ: ابْسُطْ رِدَاءَکَ. فَبَسَطْتُهُ. قَالَ فَغَرَفَ بِیَدَیْهِ ثُمَّ قَالَ: ضُمُّهُ،  فَضَمَمْتُهُ فَمَا نَسِیتُ شَیْئًا بَعْدَهُ.ابوهریره می‌گوید : به پیامبر عرض کردم : یا رسول الله من مطالبی از شما می‌شنوم ؛ ولی یادم می‌رود . حضرت فرمود این دامنت را یکی کمی جلو بزن . پیامبر اکرم مشتش را بست و مشت خالی را باز کرد طرف دامن و من و فرمود دامنت را جمع کن . بعد ابوهریره می‌گوید : من دامنم را جمع کرد و بعد از آن دیگر هیچ چیزی را فراموش نکردم .(صحیح البخاری، ج 1، ص 38، 119، کتاب العلم، ب 42 - باب حِفْظِ الْعِلْمِ)

جالب این است که قسطلانی در شرح صحیح بخاری ، ارشاد الساری ، ج 1 ،‌ ص 380 می‌گوید :وهذا من المعجزات الظاهراة حیث رفع صلى الله علیه وآله عن أبی هریرة النسیان الذی هو من لوازم الانسان حتى قیل أنّه مشتق منه ، وحصول هذا فی بسط الرداء الذی لیس للعقل فیه مجال.این از معجزات نبی مکرم است که برای همیشه نسیان را از ابوهریره برداشته است .

عینی در شرح صحیح بخاری ، عمدة القاری می‌گوید :وممّا یستفاد منه: معجزة النبی صلّى اللّه علیه وآله حیث رفع من أبی هریرة النسیان الذی هو من لوازم الانسان.(عمدة القاری، ج 1، ص 184)

و حالا یک جواب جالب از بزرگان خودشان:

شیخ محمود ابوریه از علمای بزرگ مصر ، می‌گوید :من تعجب می‌کنم این آقایان نسبت به ابوهریره می‌گویند به معجزۀ پیغمبر نسیان برای همیشه از او برداشته شد ؛ ولی جرأت نمی‌کنند به خود پیغمبر بگویند که او نسیان نداشته است . حالا این چه پغمبری است که با یک اشاره و با یک معجزه ،شخصی دائم الذکر می‌شود و نسیان برای همیشه از او برداشته می‌شود ؛ ولی قادر نیست خودش نسیان را از خودش دور کند!!!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد