چرا شیعیان بر تربت سجده می کنند؟
پاسخ: گروهی چنین می پندارند که سجده بر خاک و یا تربت شهیدان، به معنای
پرستش بوده و نوعی شرک است.در پاسخ این پرسش باید یادآور شد که میان دو
جمله: السجود للّه و السجود علی الأرض تفاوت روشنی وجود دارد. اشکال یاد
شده، حاکی از آن است که میان این دو تعبیر، فرقی نمی گذارند.
به طور مسلّم، مفاد السجود للّه این است که سجده برای خداست، در حالی که
معنای السجود علی الأرض آن است که سجده بر زمین صورت می گیرد و به تعبیر
دیگر ما با سجده بر زمین، به خدا سجده می کنیم و اصولاً تمام مسلمانان جهان
بر چیزی سجده می کنند در حالی که سجده آنان برای خدا است. تمام زائران
خانه خدا بر سنگهای مسجد الحرام سجده می کنند در صورتی که هدف از سجده آنان
خدا است.
پرسش:چه دلیلی بر تقیه وجود دارد؟
پاسخ:علاوه بر روایاتی که در باره تقیه عمار یاسر وجو دارد.روایات دیگری
نیز در باره تقیه در کتابهای اهل سنت یافت میشود که به برخی از آنها
اشاره میکنیم:
رفع حکم اکراه، در حدیث متواتر «رفع»:
روایات بسیاری از طریق شیعه و سنی که میتوان در باره آن ادعای تواتر نیز
کرد، آمده است که پیامبر اسلام فرمود: خداوند از چند چیز در حق امت من
گذشته است و آنها را به خاطر ارتکاب آن اعمال مجازات نخواهد کرد.ابن ماجه
قزوینی در سننش مینویسد:
آیا خطبه شقشقیه، تنها از طریق عکرمه خارجى نقل شده است؟
توضیح سؤال:برخى از وهابىها ادعا کردهاند که خطبه شقشقیه تنها از طریق
عکرمه غلام ابن عباس نقل شده است که او هم از خوارج بوده است و سخن خوارج
از کى تا به حال براى شیعیان حجت شده است که به آن استناد مىکنند؟
چرا شیعیان روزه روز عاشورا را مکروه ولی اهل تسنن مستحب می دانند؟
پرسش:
فلسفه این که در روز عاشورا روزه گرفتن مکروه است چیست؟ دلیل آن چیست؟ وقتی
اهل سنت را می بینم آنها می گویند روز عاشورا روزه گرفتن مستحب است. این
فرق به خاطر چیست؟
آیا امیرمؤمنان و حسنین علیهم السلام از عثمان طرفداری کردهاند؟
توضیح سؤال:برخی ادعا میکنند که امیرمؤمنان علیه السلام و همچنین حسنین
علیهما السلام در زمانی که عثمان در محاصره بوده، به طرفداری از او با
مهاجمان درگیر شدهاند، برای عثمان آب آورده و ...آیا این مطلب صحت دارد ؟
آیا روایت صحیح السندی در این زمینه در منابع شیعه و سنی وجود دارد یا خیر؟
آیا همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودن فضیلت است؟
طبرى درباره این توهّم ساختگى مى نویسد:«یک یهودى به نام عبدالله بن سبا (ابن سوداء) در صنعا، در زمان عثمان اظهار مسلمانى کرد و در بین مسلمانان نفوذ نمود و شروع به رفت و آمد در شهرها و مراکز مسلمانان همچون شام، کوفه، بصره ومصر کرده و بشارت مى داد که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) هم مانند عیسى بن مریم باز خواهد گشت و على(علیه السلام) وصىّ محمد(صلى الله علیه وآله) است، آنگونه که هر پیامبر را جانشینى است. و على خاتم اوصیاست، آن سان که حضرت محمد خاتم پیامبران است و عثمان حق این وصىّ را غصب کرده و در حق او ستم نموده است، پس باید با او مبارزه کرد تا حق به حقدار برسد. عبدالله بن سبا دعوتگران خود را در مناطق اسلامى پخش کرد و به آنان گفت که امر به معروف و نهى از منکر کنند و از فرمانروایان انتقاد کنند. گروه هایى از مسلمانان به او گرویدند که از صحابه بزرگوار یا تابعین شایسته بودند، مثل ابوذر، عمار یاسر، محمد بن حذیفه، عبدالرحمن بن عدیس، محمد بن ابى بکر، صعصعة بن صوحان، مالک اشتر و مسلمانان نیکو وشایسته دیگر.
ادامه مطلب ...در این قسمت سعی داریم به برخی از شبهات وارده بر حدیث غدیر پاسخ بگوییم:
شبهه اول:
چون اهل سنت نتوانسته اند در سند حدیث غدیر تشکیک کنند در کلمه مولا اشکال
کرده اند که در جمله من کنت مولاه موجود است. کلمه مولا دارای معانی مختلف
از جمله سرپرست و صاحب اختیار،دوست،همسایه،عبد و... می باشد. لذا گفته اند:
منظور پیامبر(صلی الله علیه و آله) این است که هر کس من دوست اویم
علی(علیه السلام) نیز دوست اوست.
بعضى از برادران اهل سنّت ، افسانه عبداللّه بن سباء یهودى را قبول نموده ،
این شخص افسانه اى را منشاء پیدایش مذهب تشیّع مى دانند! و مى گویند: او
کسى بوده که اوّل در یهودیت ، عقیده غلو را نسبت به وصّى حضرت موسى ، یوشع
بن نون ایجاد کرد و وقتى که وارد اسلام گردید، باز مشغول بدعتگذارى شد تا
به حدّى که قائل شد امیرالمؤ منین على علیه السّلام خدا بوده و خداوند در
او حلول کرده است .
بعضى آن چنان این شخصیت افسانه اى را مسلّم دانسته اند که در کتب خود نوشته
اند: او بر اهل مصر از نظر فرهنگى و تبلیغى سیطره پیدا نموده ، براى قتل
خلیفه عثمان بن عفان لشکرى منظم روانه مدینه ساخت .یا آنکه به ضرس قاطع
گفته و نوشته اند که ابوذر نزد او درس خوانده و عمّار یاسر آرا و نظریات او
را پذیرفت !!جنگ جمل و صفین را نیز از دسایس او دانسته و گفته اند: مقدمات
و مبادى تشیّع را او به مردم و شیعیان القا کرد!!
یکی از دلایل شیعه در برگزاری مجالس سوگوارى تأیید مکرر توسط پیامبر (ص)است به چند نمونه توجه فرماپید:
الف) ابو هریره مىگوید: «مات میّت فى آل رسول اللّه فاجتمع النساء یبکین
علیه فقام عمر ینهاهن و یطردهن فقال رسول اللّه (ص): دعهن یا عمر فان العین
دامعة و القلب مصاب و العهد جدید»؛ (26) فردى از خاندان رسول خدا (ص) از
دنیا رفت، زنان مدینه اجتماع کرده و بر وى گریه مىکردند. عمر آنان را از
گریه باز مىداشت و آنان را دور مىکرد. پیامبر (ص) فرمود: اى عمر! بگذار
تا گریه کنند چشم اشک مىریزد و دل مىسوزد - چرا که - مصیبت دیده است و
این مصیبت تازه است.
ب) ابو هریره مىگوید: «أبصر عمر امرأة تبکى على قبر فزبرها فقال رسول
اللّه (ص): دعها یا ابا حفص! فان العین باکیة و النفس و العهد حدیث»؛ (27)
عمر، خانمى را در کنار قبرى مشاهده کرد که مشغول گریه است، او را به شدت از
گریه کردن بازداشت و دور ساخت. پیامبر (ص) فرمودند: اى ابا حفص، او را رها
کن؛ چرا که چشم مىگرید و مصیبت تازه است یعنى حوادث جانسوز فراموش نشده و
یادش در خاطره باقى است.