آیا سه بار «الله اکبر» گفتن بعد از سلام نماز، شیوه نماز خلفاء بوده است؟
توضیح سؤال :
آیا این مسأله که ما در نماز بعد از اتمام آن سرمان را به سمت راست، سپس چپ
میچرخانیم و «الله اکبر» می گوئیم, در نماز ائمه علیهم السلام هم وجود
داشته و یا آن طور که عدهای ادعا می کنند این مدل نماز خلفا بوده نه ائمه
معصومین (ص). ؟
پاسخ :
در ابتدا باید گفت که این عمل جزء واجبات نماز نیست بلکه جزء مستحبات سلام
نماز است که بهتر است انجام شود اما درباره اصل مطلب توجه شما را به نظر
علمای شیعه و سنی در تعقیب سلام جلب می کنم. اما این مطلب که عده ای ادعا
می کنند این مدل نماز خلفا بوده ادعای باطلی است زیرا هیچ سندی دال بر این
مطلب در کتب شیعه و سنی وجود ندارد و اگر چنین مطلبی از خلفا نقل شده بود
اهل سنت که تعصب خاصی نسبت به خلفا و سیره آنها حتی اگر موافق سیره رسول
خدا نباشد دارند از آن تبعیت کرده و اینگونه نماز خود را تمام می کردند.
چرا امام علی (ع) با خلفا همکاری میکرد؟
توضیح سؤال :
عبد الرحمن سلیمی مینویسد :
اگر حضرت على نسبت به حضرت عمر سوء نیتى مىداشت یا قلباً از او ناراضى بود و او را غاصب حق خود مىدانست، همواره منتظر فرصتى براى اعاده حق خود مىشد و براى غاصب حق خود از این فرصت طلایى استفاده مىکرد آنجا که حضرت عمر از سیدنا على مشاورهاى در مورد رفتن خود براى جنگ با ایرانیان خواست او را راهنمائى مىکرد که شخصاً به میدان نبرد برود و در آنجا کشته شود و زمینه براى خلافت وى فراهم آید ؛ اما مىبینیم که چگونه با دل سوزى و صمیمیت فوق العاده در راستاى خیرخواهى عمر و سایر مسلمین مىکوشد. همانا مشورت او از عمق جان برخاسته و حقا که چنین پیشنهادى جز از قلب پاک و بىغرض و از مردى بلند همّت و آیندهنگر صادر نمىشود. حقا که على چنین بود و این عمل از آزادهاى چون او شگفتآور نیست.
ادامه مطلب ...سازندهی افسانهی
خواستگاری علی (علیه السلام) از دختر ابو جهل ابوهریره است.وی اجیر معاویه
برای ساختن این گونه جعلیات منحوس برای لکهدار ساختن شخصیت فوق تصور علی
امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) در افکار عمومی بود(1).
آنان جریان را چنین نقل کردهاند که علی (علیه السلام) در حیات رسول الله
(صلی الله علیه و آله) دختر ابوجهل را خواستگاری کرد و او را به غضب آورد.
رسول خدا در منبر خطبه خواند و گفت: به خدا سوگند دختر دوست خدا با دختر
دشمن خدا ابی جهل جمع نمیشوند. همانا فاطمه پارهای از من است، هرکس او را
اذیت کند، به من اذیت کرده است اگر علی خواهان دختر ابیجهل است، باید از
دخترم جدا شود؛ سپس هرچه میخواهد بکند. ابن ابی الحدید گوید: این جریان را
در صحیح مسلم و بخاری از مسوربنمخرمة الزهری نقل گرده اند(2).
مسوربنمخرمة در سال فتح مکه سال هشتم هجرت شش ساله بود. بعدها ملازم خدمت
عمر بود و در شبهای شورای عمر همراه دائیش عبدالرحمنبنعوف (فرعون
امت(3)) بود و از او چیزها یاد گرفت و سپس با ابن زبیر بود(4) که در کینهی
او با اهل بیت سخنی نیست.
چرا رسول خدا (ص) پس از «رزیة الخمیس» وصیت نامهاش را ننوشت؟
پاسخ:
طبق روایاتى که شیعه و سنى نقل کردهاند، هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه
وآله از مردم درخواست کرد تا قلم و دواتى بیاورند تا کتابى براى عموم
بنویسد که مردم هرگز گمراه نشوند، خلیفه دوم مانع شد و پیامآور خدا را به
هذیان گوئى متهم کرد.اما چرا پس از خروج مردم و تا چند روز بعد از این قضیه
، آن حضرت وصیتنامه را ننوشتند؟
شیعه و سنى نقل کردهاند که برخى از اصحاب که موافق نوشتن این وصیتنامه
عمومى بودند، بعد از خروج اهانت کنندگان خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله
عرض کردند که آیا کاغذ بیاوریم تا آن کتاب را بنویسید؟ رسول خدا در جواب
فرمود: آیا بعد از این که این سخن را گفتید؟ یعنى بعد از آن که مرا متهم به
هذیانگوئى کردید، بنویسم؟
شیعه امامیه معتقد به ایمان و اسلام ابوطالب پدر امام علی(ع) است، با توجه
به شواهد تاریخی در فوت وی در حال شرک و عدم درک اسلام، دلیل شیعه بر این
امر چیست؟
پاسخ:
اگر یک دهم گواههایی که بر ایمان و اسلام "ابوطالب" داریم، درباره فرد
دیگری ـ دور از مسائل سیاسی ـ داشتیم، به اتفاق شیعه و سنی اسلام و ایمان
او را تصدیق میکردیم، ولی چگونه است که با وجود این همه گواه محکم بر
ایمان "ابوطالب"، باز گروهی ظالمانه وی را تکفیر کردهاند. حتّی بعضی
گفتهاند: برخی از آیاتی که دلالت بر عذاب دارد در حق او نازل شده است.
گروهی هم در این باره توقف نمودهاند. عده انگشتشماری از دانشمندان سنی
نیز حکم به اسلام و ایمان او کردهاند؛ از جمله زینی دحلان، مفتی مکه
(متوفای سال 1304ه( او میگوید: "باید انصاف داد که هدف از طرح این مسئله
جز طعن در فرزندان ابوطالب و بالاخص امیرالمؤمنین چیز دیگری نیست." در این
بحث قصد داریم با اثبات مظلومیت و ایمان ابوطالب(ع)، حقیقت امر را روشن
نماییم.
سوالی در خصوص احادیث زیارت قبور مطرح است که شما که زیارت قبور را شرک می دانید با زیارت نمودن شخص پیامبر از قبور چه می کنید؟
از احادیثی که صحاح و سنن آنها را نقل کردهاند، استفاده میشود که پیامبر
خدا به علّتی، بطور موقّت از زیارت قبور نهی کرده بود سپس اجازه داد که
مردم راهیِ زیارت آنها شوند.
شاید علت نهی این بوده که اموات گذشته آنان، غالباً مشرک و بت پرست بوده
اند و اسلام علاقه و پیوند آنان را با جهان شرک قطع کرده بود. ممکن است علت
نهی چیز دیگری بوده باشد و آن این که گروه تازه مسلمان، بر سر خاک مردگان
به باطل نوحه سرایی می کردند و سخنان خارج از ادبِ اسلامی به زبان می
راندند. ولی پس از گسترش اسلام و پا برجایی نهال ایمان در دل افراد، این
نهی برداشته شد و پیامبر گرامی به خاطر منافع تربیتی که در زیارت قبور هست
اجازه داد تا مردم به زیارت قبور بشتابند. نویسندگان سنن و صحاح در این
زمینه چنین نقل میکنند:
پرسش :چرا شیعیان بر «مهر» سجده می کنند؟ دلیل فقهی این عمل چیست؟
پاسخ:
1- به لحاظ فقهی، اختلاف فقه شیعه با دیگر فرق اسلامی این است که آیا سجده
در نماز بر هر چیزی صحیح است یا باید بر اشیاء خاصی سجده کرد؟
فقه شیعه معتقد است که سجده بر امور خوردنی و پوشیدنی و بعضی از معادن صحیح
نیست و سجده مثلاً بر سنگ و گیاه ناخوردنی و خاک و چوب و... صحیح است. و
نمیتوان مثلاً بر فرش (که از پشم یا پلاستیک و مواد نفتی باشد) سجده کرد.
اکنون که زندگی ما به گونهای شده است که بعضی مواقع در مکانی نماز
میگزاریم که زیر انداز ما، قابل سجده صحیح در نماز نیست؛ ما قطعهای از آن
چه که سجده بر آن صحیح است را تهیه کرده و به عنوان محل سجده استفاده
میکنیم. امام صادق(ع) میفرماید: سجده جایز نیست مگر بر زمین یا آن چه از
زمین روید الا آن چه که پوشیدنی و خوردنی است.[1]
سوال :آیا آراستن قبور ائمه و همچنین مساجد شیعیان با تزئینات مختلف و طلا و نقره حرام است؟
پاسخ :براى رسیدن به پاسخى دقیق طى سه مرحله، به بحث پیرامون این موضوع مى پردازیم:
1. فرعى بودن مسأله
مسأله اى که در این شبهه مطرح شده، یعنى آراستن و تزیین قبور ائمه و مساجد
ربطى به مسائل اعتقادى ندارد تا بتوان به خاطر پذیرش قول و حکمى فقهى بر
کسى خرده گرفت، بلکه بحثى فرعى و فقهى است که بزرگان و فقیهان هر مذهب بر
طبق اصول و مبانى پذیرفته شده نزدشان، آن را استنباط مى نمایند، لذا این
مسأله در کتاب الصلاة و دیگر ابوب فقه مورد بحث قرار گرفته. به عنوان مثال
بخارى در صحیح اش، شیبانى در جامع الصغیر، ابن قدامه در الشرح الکبیر و
علماء شیعه هر کدام در کتاب الصلاة، در بحث مربوط به مساجد این فرع را مطرح
نموده اند و حرمت، کراهت یا جواز را براى آن اثبات نموده اند، پس این بحث
باید در فقه مورد بررسى قرار گیرد و حرمت یا عدم حرمت آن به اثبات برسد.
اینکه انبیاء اقرار به گناه کرده اند و از خداوند همواره طلب مغفرت مى
نمودند، آیا ضررى به نبوت و عصمت آنها نمى زند؟ و آیا براى آنها نقص نمى
آورد؟
قبل از وارد شدن به اصل جواب، به بیان چند مقدمه مى پردازیم:
1. «عصمت» برگرفته از کلمه «عصم» به معناى نگهداشتن و مانع شدن است([1]) و
در اصطلاح «نیروى درونى است که شخص را از گناه و حتى از خطا و اشتباه منع
مى کند»([2]) و طبق تعریف دیگر «عصمت لطفى است از طرف خداوند، که شخص را از
انجام فعل قبیح باز مى دارد([3])، به این معنا که انسان در اثر ایمان و
شناخت و یقین کامل، داراى روحى مى شود که با کمال آزادى و آگاهى هرگز نه
تنها گناه نمى کند بلکه اندیشه و فکر گناه هم در ذهن او خطور نمى کند([4]).
علی ابن ابیطالب در وصف جهاد شیعیان اینگونه بیان میکند:ایها الناس المجتمعه ابدانهم المتفرقه اهوانهم، ما عزّت دعوة من دعاکم و استراح قلب من قاساکم، کلامکم یوهی الصُم الصلاب و فعلکم یطمع فیکم و عدوکم فاذا دعوتکم الی المسیر ابطأتم و تثاقلتم و ... والله لوددت لو انی اصرفکم صرف الدینار بالدراهم عشرة منکم برجلٍ من اهل الشام. «نهجالبلاغه 94».حال چگونه شیعیان مدعی ولایت و محبّت علی ابن ابیطالب هستند.؟
ادامه مطلب ...